یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

شاهزاده روم، فانتزی در برابر تاریخ

شاهزاده روم،انیمیشن،فیلم،اکران،اخبار هنری، «شاهزاده روم»

قبل از مطالعه ی این پست بد نیست که اینجا را هم بخوانید.
با توجه به رشد روز افزون اکران فیلمهای تاریخی ،چه در داخل و چه در خارج ایران، مدتی بود که در نظر داشتم نیم نگاهی به چنین فیلمهایی بیندازم. سوال اصلی ،که تیتر این پست هم هست، در این است که یک فیلم تاریخی تا چه حد تاریخی است؟ یا به عبارت بهتر مؤلف/کارگردان/ فیلم نامه نویس تا چه حد به تاریخ وفادار بوده اند؟ اگر بخواهیم به صورت دم دستی به این سوال پاسخ بدهیم باید بگوییم که "هیچ". هیچ فیلم تاریخی نیست که بتواند کاملا به تاریخ وفادار باشد. حتی اگر دست اندرکاران آن بخواهند که چنین پروژه ای را به انجام برسانند محدودیتهای زیادی وجود دارد که آنها را از این امر باز می دارد.
به عنوان مثال از محدودیتهایی چون نمونه های زیر می توان نام برد:
1-محدودیت زمان اکران: سبب می شود فیلم به صورت خلاصه دربیاید. اگر به خاطر داشته باشید فیلم پیغامبر(که در ایران با نام محمد(ص) رسول الله آن را می شناسیم) اشاره ای به جنگهای خیبر و خندق و حنین و ... نداشت.اگر مصطفی عقاد می خواست که به تمام وقایع زندگی حضرت رسول اکرم(ص) اشاره هم بکند نیاز به ساختن یک سریال یا مینی سریال داشت.
2-محدودیت در منابع تاریخی: کمبود منابع معتبر تاریخی سبب می شود که سازندگان فیلمهای تاریخی ناچار باشند که برای ساختن فیلم شان تا حد زیادی به تخیل روی بیاورند. چنین معضلی را به نوعی می توان در سریال حضرت یوسف(ع) دید.
3-محدودیتهای دینی-فرهنگی: بعضی فشارهایی که از سوی مردم/نخبگان به فیلم سازان وارد می شود سبب می شود که فیلم ساز در بعضی زمینه ها دست به عصا راه برود. مسائلی چون نمایش حضرت عباس(ع) را چندی پیش در کشور خویش شاهد بوده ایم.
4- محدودیتهای مالی: که سبب می شود فیلم ساز از بازسازی بعضی از صحنه ها و لوکیشن ها طفره برود.
5-محدودیتهای دراماتیک: وفادار بودن کامل به تاریخ سبب می شود که در بعضی از موارد یک اثر سینمایی کشش لازم را برای بییننده نداشته باشد و فیلم ساز ناچار باشد تا با اضافه کردن تخیل شیب دراماتیک فیلم را افزایش دهد.
6- و دست آخر نگاه خاص مؤلف/فیلم ساز به یک شخصیت تاریخی ممکن است که سبب بشود وی بهتر یا بدتر از آنچه که بوده به نمایش درآید. مثلا اگر یک فیلم ساز هندی بخواهد شخصیت نادرشاه افشار را به تصویر بکشد بعید است که همان تصویری را به دست بدهد که یک فیلم ساز ایرانی. بالعکس اگر یک فیلم ساز ایرانی بخواهد فیلمی درباره ی چنگیز خان بسازد فکر نکنم که شباهتی با فیلمی داشته باشد که توسط یک فیلم ساز مغول درباره ی این شخصیت تاریخی ساخته شده است.
به هرحال اگر واقعا فیلم سازی قصد داشته باشد که یک اثر تاریخی بسازد دست وی چندان هم بسته نیست و می تواند با اضافه کردن چند نقش فرعی، کمی تخیل و کمی داستان پردازی یک روایت تاریخی قابل قبول عرضه کند. به جای خود نمونه هایی از این دست فیلم های تاریخی را معرفی خواهیم کرد.

اما بحث امروزمان درباره ی فیلم انیمیشن شاهزاده روم...
... نفس ساختن چنین انیمیشنی حرکتی است مبارک و فرخنده در صنعت سینمای کشور چرا که هم نشان داد که دست اندر کاران این نوع سینما توانایی ساخت یک فیلم (از نظر تکنیکی) حرفه ای را دارند و هم نشان داد که موضوعات تاریخی زیادی وجود دارد که می توان دست مایه ی ساخت آثار انیمیشن کرد.
اما چند نکته ی تاریخی هم درباره ی این فیلم وجود دارد که اشاره به آنها کم بدک نیست:
1- انیمیشن شاهزاده ی روم در حالی زندگی شاهزاده ی روم را به تصویر می کشد که در آن زمان قرنها از فروپاشی روم گذشته بود. اصولا این غلط رایج (که فکر می کنم ناشی از کم دقتی نویسندگان کتابهای درسی ما باشد) در بین ایرانی ها فراگیر است که روم و بیزانس را یکی می گیرند در حالیکه تفاوت بین روم بیزانس مانند تفاوت بین ایالتهای شمال و جنوب آمریکا است در زمان جنگهای داخلی. خلاصه اینکه اگر کسی در زمان خلفای عباسی روم شاهزاده ی پیدابکند پس من هم فضانورد هستم.
2- شاهزاده ی روم بیزانس (قسطنطنیه) ای را به تصویر می کشد که مردم آن مسیحی هستند ولی هیچ کدام در هیچ حالتی صلیب نمی کشند حتی در کلیسا(صلیب کشیدن بر روی سینه تقریبا از قرن چهارم میلادی به بعد در جهان مسیحیت معمول بوده است). اصولا فیلم شاهزاده ی روم مسیحیانی را به تصویر می کشند که چندان مسیحی نیستند. حتی کشیش اعظم شهر بیزانس هم بیشتر به یک پیشگو می ماند تا یک کشیش. البته مسلمانان این فیلم هم چندان مسلمان نیستند و چیزی ظاهری که دال بر مسلمان بودن آنها باشد نمایش داده نمی شود مگر کپه ای ریش و پشم.
3- در کلیساهای بیزانس هیچ تمثالی از حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم(ع) به نمایش در نیامده است. ظاهرا نویسندگان فیلم نامه چون گمان می کردند که ساختن تمثال و مجسمه از اولیاء خدا در اسلام حرام است حتما باید در مسیحیت نیز چنین باشد.
4- دشمن در حالی به شهر بیزانس می رسد که مدتها در خاک این کشور پیشروی کرده و هیچ کسی به قیصر روم!!! (منظور قیصر بیزانس است البته) اشاره ای نمی کند که محیای جنگ شود. انگار نه انگار که بیزانس یکی از کهن ترین امپراطوریهای جهان بوده و قرنها دارای دستگاه های اطلاعاتی و پیچیده ی جاسوسی بوده است. ارتش دشمن (که البته معلوم هم نیست کدام دشمن) به راحتی وارد خاک بیزانس می شود و شهر بیزانس را به راحتی آب خوردن اشغال می کند؛ به همین راحتی و قشنگی. معلوم هم نیست که ارتش بیزانس تا آن موقع کجا بوده و چه می کرده؟ شما نقشه ی پایین را به دقیت نگاه کنید و ببیند که اگر یک سپاه مسلمین می خواسته تا خود را به بیزانس برساند باید چند صد کیلومتر راه می پیموده. احتمالا نویسندگان فیلم نامه بیزانس را با کویت اشتباه گرفته اند.

نقشه ی امپراطوری بیزانس در سال 867 میلادی(دو سال قبل از تولد امام زمان (عج))
5- بنا به روایات شیعه امام حسن عسگری(ع) در یک قلعه ی نظامی یا نوعی دژ/سربازخانه زندانی بوده در صورتی که در فیلم ایشان را در خانه ای محصور نمایش داده اند.
6- جالبترین قسمت داستان از نظر من این است که در بازار برده فروشان حضرت نرجس خاتون(ع) بر سر اینکه به چه کسی فروخته شود با برده فروش شروع می کند به چانه زدن. جل الخالق!!! یعنی برده فروشی در آن دوران انقدر کار دموکراتیکی بوده که برده فروش برای فروش برده اش با خود برده مشورت می کرده؟
7- کشیش اعظم در سخنرانی خود اشاره می کند که در 68 جای کتاب مقدس به ظهور موعود اشاره شده که البته در اعتراض یکی از شنوندگان می گوید این موعود غیر از حضرت عیسا(ع) است. یعنی واقعا در 68 جای تورات و انجیل به موعودی غیر از حضرت عیسا(ع) اشاره شده است؟ جل الخالق. من که به شخصه باور نمی کنم (محض اطلاع دوستان این حقیر هر 4 انجیل استاندارد را خوانده ام و در هیچ یک از آنها به موعدی این چنین اشاره نشده بود).
نقد دیگر مسائل فیلم (از نظر فیلم نامه و کارگردانی و غیره) را واگذار می کنم به اهل فن که در خانه اگر کس است....

گلهای جنگ

The Flowers of War english poster.jpg
یو مو (نی نی): بعضی وقتها حقیقت آخرین چیزی هست که نیاز داریم بشنویم.
گلهای جنگ
به کارگردانی ژانگ یمو
 (داستان فیلم را تعریف نمی کنم ولی اکیدا توصیه می کنم که آن را ببینید.)

بادی گارد

نتیجه تصویری برای بادی گارد حاتمی کیا

جملاتی را که در پایین خواهید خواند ،به قول یکی از دوستان، نقد نیست بلکه نسیه است. یعنی فقط دلنوشته های بنده هستند و اصراری هم بر درست بودن آنها ندارم. پس اگر حوصله ندارید دکمه ی "ادامه مطلب" را فشار "ندهید".


بادیگارد حاتمی کیا را دیشب دیدم. البته نه از روی کنجکاوی نسبت به خود فیلم بلکه به خاطر کنجکاوی نسبت به شخصیت حاتمی کیا. دوست داشتم ببینم حضرت استاد چه تخم دوزرده ای کرده که زمین و زمان را به چالش می طلبد و از آدم و عالم طلبکار است. بادیگارد از لحاظات!!! فنی و فیلم برداری و بازی بازیگران و... فیلم قابل قبولی است اما شاهکار نیست. چرا؟ شاید چون به نظر من اصولا حرف جدیدی نمی زند. حیدر ذبیحی (پرویز پرستویی) بادیگارد در حقیقت همان کلون شده ی دیگر قهرمانهای حاتمی کیا است با این تفاوت که دیگر "بریده"... لابد مانند خود حاتمی کیا.

خلاصه داستان فیلم از این قرار است. حیدر ذبیحی(انتخاب اسم حیدر برای پرستویی از این روست که در انتهای فیلم شعر معروف حیدربابا را زیر لب بخواند و بگوید حیدربابا دنیا یالان دنیا و ذبیحی از این رو که معنای قربانی را به ذهن تماشاگر بنشاند و به او بفهماند که شخصیت فیلم قرار است در انتها قربانی اعتقاداتش شود) تا بازنشستگی فاصله ای ندارد. او بادیگارد یک شخصیت سیاسی است که مورد ترور قرار می گیرد و همه ی کاسه-کوزه ها بر سر او می شکند(که البته درست هم هست چرا که در ترور معاون رئیس جمهور حاج حیدر مقصر اول و آخر است). پس از ترور، حاج حیدر برای تغییر آب و هوا و رسیدن به آرامش ترجیح می دهد که محافظ یک شخصیت غیر سیاسی شود و رئیسش او را به عنوان محافظ یک نابغه!!! هسته ای به نام مهندس زرین(بابک حمیدیان) منصوب می کند. اما آقای مهندس علاقه ای به داشتن بادیگارد ندارد و وارد یک بازی موش و گربه با ذبیحی می شود که در نهایت ذبیحی با قربانی کردن خود جان مهندس نابغه را در برابر تروریستها نجات می دهد.

اما از این شاهکار حاج ابراهیم چه می توان آموخت:

·        نظام جمهوری اسلامی یک نظام مقدس است.

·        در یک نظام مقدس، همه ی مسئولین مقدس اند(حتا اگر هاله ی نور نداشته باشند).

·        مسئولین مقدس نظام جمهوری اسلامی در زمینه امنیت خود به هیچ وجه منطقی نیستند و به حرف تنها کسی که گوش نمی دهند محافظانشان است.

·        آینده نظام در دستان نخبگان و نوابغ کشور است. این افراد سرمایه های کشور هستند.

·        اگر کسی فرزند شهید باشد با مدرک مهندسی می تواند در بهترین دانشگاه های کشور تدریس کند(منظور آقای مهندس زرین هستند که در انتهای فیلم به صورت فیلم هندی وار معلوم می شود فرزند یکی از دوستان شهید حاج حیدر بوده اند).

·        معلوم نیست که چرا مهندس زرین ،با وجودی که می توانسته از سهمیه ی خود استفاده کند، تحصیلات خود را تمام نکرده و به مدرک مهندسی قناعت کرده است. وی به راحتی می توانست تا پست دکترا تحصیلاتش را ادامه بدهد.

·        "کسی که بخواهد از ایران برود ،به هر دلیلی، و درس خوانده هم باشد چیزی جز یک خود فروش نیست"(به فرموده جناب آقای مهندس خطاب به دانشجو-نامزدش در کافی شاپ).

·        وقتی قرار باشد که (بلانسبت) مثل گاو رانندگی کنیم بین آقای مهندس نابغه ی استاد دانشگاه و مردم عادی هیچ تفاوتی وجود ندارد. یعنی آقای مهندس طوری در اتوبان لایی می کشید که صدرِاحمد به بچه های..... اگر مهندس با سواد ممکلت این است که وای به حال ما بی سوادها و بی فرهنگها.

·        فرزندان محترم شهدا عبارتند از بچه هایی لوس، خودشیفته، خود آزار، دیگر آزار و بدون منطق که حاظرند فقط برای لجبازی با محافظ خود خودروها و موتورهای دیگران را بکوبانند به هم.

·        در نظام مقدس جمهوری اسلامی ،و پس از حدود 40 سال، هنوز هم زن و بچه ی مردم در خیابان امنیت ندارند. در پارکها به صورت علنی به دختر بچه های 15-16 ساله مواد فروخته می شود و در نتیجه معلمین و ناظم های آموزش و پرورش لابد باید نقش نیروی انتظامی را بر عهده بگیرند. یکی نیست به حاتمی کیا بگوید: "حاجی! با این تصویری که از ام القرای جهان اسلام ارائه کردی مردم با چه جرأتی بچه هایشان را بفرستند برای ادامه تحصیل بیایند تهران؟"

گاگولی از هونگ کونگ

A Countess from Hong Kong.jpg
دیشب فیلم کنتسی از هونگ کونگ را دیدم. هیچ گاه به خواب هم نمی دیدم که نابغه ای چون چاپلین بتواند چنین مزخرفی را بسازد. معلوم می شود نوابیغ هم که به یک سنی می رسند مغزشان یکباره هنگ می کند.

آزمایش استنفورد

The Experiment Poster
در سال 1971 یک استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد تصمیم گرفت تا درباره ی رفتار زندانیان و زندانبانان دست به یک آزمایش دست اول بزند. نتایج حاصل از این آزمایش فاجعه بار بود. فیلم زیر نتایج تعجب برانگیز این آزمایش را نشان می دهد. اگر حوصله داشتید آن را از دست ندهید.
در ضمن بر اساس این آزمایش چند فیلم سینمایی و سریال توسط کشورهای مختلف جهان ساخته شده است که لینک بعضی از آنها را می توانید در زیر ببینید.


و دست آخر می توانید خلاصه ای از این داستان واقعی را در ویکیپدیا بخوانید.