یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

نبرد که به سر رسید، سلاح ها بارگرانی می شوند بر دوش

دهکده ای توسط هجوم شنهای روان تهدید می شود. خانه های اطراف ده مجبورند که به عنوان خط دفاعی ده عمل کنند و در برابر گسترش شن به داخل دهکده مقاومت کنند. این خانه ها در حالیکه از هر طرف به محاصره شن درآمده اند توسط ساکنانشان رها نمی شوند. ساکنان این خانه ها وظیفه دارند شن را از اطراف خانه های خود خالی کرده و به وسیله سطل و طناب به دیگر افراد درون ده برسانند. وظیفه افراد ده هم رساندن غذا و دیگر ملزومات زندگی به این خانواده ها است.

معلم جوانی به عنوان توریست وارد دهکده می شود و تصمیم می گیرد که از درون یکی از خانه ها دیدن کند. پایین رفتن از نردبان طنابی همان و گیر افتادن در تله مردم دهکده همان. صاحب خانه زن جوانی است که به تازگی شوهرش را از دست داده است و معلم جوان از طرف مردم ده به عنوان نیروی کار جایگزین برگزیده می شود.

معلم جوان چند بار سعی در فرار از خانه می کند اما توسط اهالی دستگیر شده و به گودال(زندان ناخواسته اش) بازگردانده می شود.او در نهایت رضایت می دهد که با کمک زن جوان به خالی کردن شنها بپردازد.

یک روز در هنگام کارکردن او می بیند که اهالی نردبان طنابی را در کناره گودال قرارداده اند اما معلم جوان حتی دیگر رغبت بالا رفتن و دیدن مناظر اطرافش را ندارد. او به زندگی اش رضایت داده است. اگر واقعا زندگی این قدر پوچ و بی معنی است چه فرقی می کند که سرکلاس درس زندگی ات را تلف کنی یا در حال خالی کردن شنها. هر چه انسان انجام دهد پوچ و بی معنی است.

رمان "زن در ریگ روان" یا "زن در شن روان" توسط نویسنده ژاپنی کوبو آبه در سال 1962 منتشر شد. از روی این رمان فیلمی به همین نام توسط هیروشی تشیگاهارا ساخته شده است و برنده جایزه هیئت داوارن فیلم کن را به دست آورده است و همان سال نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی بوده است. رده بندی فیلم در سایت آی.ام.دی.بی عدد نسبتا بالای 8.3 است.

ترجمه فارسی توسط آقای مهدی غبرایی انجام شده و در سال 1383 توسط انتشارات نیلوفر به بازار عرضه شده است. کتاب من چاپ دوم و متعلق به سال 85 است. داستان با معرفی نویسنده شروع می شود و به شرح حال مختصری از کوبو آبه می پردازد. آبه در سال 1951 به خاطر رمان جنایت آقای س.کاروما جایزه ادبی اوکتاگاوا و در سال 1960 به خاطر همین کتاب زن در ریگ روان جایزه یومیوری را دریافت کرده است.

کتاب زن در ریگ روان کتابی است با دیدی سیاه نسبت به پوچی  زندگی آدمی و  تلخی دید نویسنده در آن موج می زند. اگر کسی به نوشته های صادق هدایت علاقه داشته باشد حتما از خواندن کتابهای آبه لذت خواهد برد. البته هدایت در میان نویسنده های ژاپنی همتایان دیگری هم دارد و کلا فکر می کنم که اگر در ژاپن زندگی می کرد زیاد تنها نمی ماند. تا آنجا که من اطلاع دارم از کوبو آبه کتاب دیگری به نام "تجـاوز قانونی" به فارسی ترجمه شده است که به آن نیز خواهیم پرداخت.

از میان متن کتاب جملات زیر را انتخاب کرده ام:

می خواهی با عروسک گردانی بین خودت و عروسکها فرق بگذاری.

انگار هر زن عادی جدا معتقد است که نمی تواند مرد را به ارزش خود واقف کند مگر اینکه همیشه خود را به او عرضـه کند.

نبرد که به سر رسید، سلاح ها بارگرانی می شوند بر دوش.

آمیـزش جنـسی مثل بلیت مدت دار است، هر بار که از آن استفاده می کنید باید سوراخش کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد