یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی
یاد داشتهای یک کرم کتاب

یاد داشتهای یک کرم کتاب

من همونی هستم که دنبالش نمیگردی

یک درصد دربرابر نود ونه درصد

 

 

سال بدیمن، سال خوش یمن

سال گذشته میلادی فقط برای دیکتاتورهای خاورمیانه سال کابوس قیامهای مردمی نبود. در حدود 4 ماه پیش نیویورکی ها ،ناامید از وضعیت اقتصادی آمریکا، به خیابانهای این شهر ریختند. این مردم با الگو گرفتن از خیزشهای ملتهای عرب ،به ویژه مردم مصر، تصمیم گرفتند تا اعتراض خود را به سلطه ارباب سرمایه در کشورشان به گوش دولتمردان این کشور برسانند. بدین منظور نیویورکی ها در قلب اقتصادی این شهر ،خیابان وال استریت، گرد آمدند و تصمیم گرفتند تا با اشغال این خیابان و ماندن در آن اعتراض خود را نشان دهند. اندکی بعد مردم تعدادی از بنادر و شهرهای دیگر آمریکا نیز به تقلید از هموطنان نیویورکی خود به خیابانها ریختند و جنبش مردمی را شکل دادند که امروزه آن را به نام جنبش وال استریت می شناسیم.

وال استریت کجاست؟

وال استریت خیابانی تاریخی است که در قرن هفدهم میلادی ساخته شد و معنی آن خیابان دیوار می باشد. می گویند که مهاجران هلندی برای مقابله با حملات مهاجران انگلیسی در این خیابان دیواری ساختند و همین دیوار بعدها وجه تسمیه این خیابان شد. پس از جنگهای استقلال آمریکا ، گروهی از تجار نیویورکی در این خیابان جمع شدند و تصمیم گرفتند که با اتخاذ سیاست های مشترک و سرمایه گذاری‌های مشترک،اتحاد با یکدیگر به کسب و کار خود رونق دهند. ادامه این جلسات اقتصادی در سال ۱۷۹۲ به تاسیس موسسه ای تحت عنوان انجمن درخت چنار انجامید که هسته اصلی بازار بورس نیویورک امروزی بود. اندکی بعد رونق گرفتن تجاری که در این خیابان متمرکز شده بودند سبب شد تا دیگر بازرگانان نیز سعی کنند در این خیابان برای خود دفتری دست و پا کنند واین گونه بود که خیابان دیوار به قلب تجارت نیویورک و نماد اقتصاد آمریکا تبدیل شد.

رکود و بحران

در سال 1929 نظام سرمایه داری آمریکا برای اولین بار دچار یک بحران مالی شدید شد. این بحران ،که به بحران بزرگ معروف شد، به مدت 12 سال ادامه یافت و  در طی آن رکود و بیکار تمامی کشور و قسمتهای عمده ای از اروپا را فراگرفت. حال پس از سالها، دوباره رکود و بحران اقتصاد به اقتصاد آمریکا بازگشته است. دکتر موسی غنی نژاد ،عضو هیئت علمی دانشگاه صعنت نفت، دلیل بحران سال 2008 را سیاستهای پوپولیستی اقتصادی دوران کلینتون می داند.

در دولتهای کلینون و بوش پسر شعار "هر آمریکایی؛ یک خانه" همراه با پایین آوردن نرخ بهره و تشویق بانکها به دادن وام مسکن سبب شد تا تعداد زیادی از مردم و شرکتهای سرمایه گذاری به خرید مسکن روی بیاورند. غنی نژاد می گوید:"ارائه وامهای ارزان قیمت که هیچ تناسبی با توان واقعی پس انداز مردم آمریکا نداشت تقاضا برای مسکن را به طور تصنعی و به شدت افزایش داد و باعث بالا رفتن غیر واقعی قیمت های در بازار مسکن شد. به این ترتیب اطلاعات نادرست مضاعفی به بازارهای مالی منتقل شد وارزش دارایی های مالی مشتق از مسکن را به نوبه خود افزایش داد. این مارپیچ توهمی ناشی از سیاستهای پولی نادرست حباب مالی عظیمی را به وجود آورد که در نهایت و دیر یا زود ناگزیر از ترکیدن بود."

بانکهای آمریکایی با مشتریانی روبرو شدند که دیگر توان پرداخت وامهایشان را نداشتند و از سوی دیگر توقیف خانه های آنان نیز مفید نبود چرا که برای خانه های توقیف شده نیز مشتری وجود نداشت. وقتی بازپرداخت وامهایی که بانکها داده بودند به تأخیر افتاد بحران به بیمه ها و دیگر موسسات مالی سرایت کرد و در اندک زمانی تمامی اقتصاد آمریکا را فراگرفت.

اما دولت فدرال بازهم به دستکاری خود در اقتصاد ادامه داد. اوباما تعدادی از شرکتهای در حال ورشکستگی را به مالکیت دولت درآورد و در اختیار بقیه شرکتها نیز وامهای کلانی گذاشت تا بتوانند خود را نجات دهند. امروزه، همین وامها و کمکهای مالی دولت مرکزی آمریکا موضوع اعتراض جنبش وال استریت شده است. بسیاری از مردم آمریکا اعتقاد دارند دولت آمریکا به جای کمک کردن به کسانی که در این بحران ضربه خورده اند و خانه وکاشانه خود را از دست داده اند به یاری کسانی شتافته است که با سیاستهای غلط خود این بحران را بوجود آورده اند. شرکتهای بیمه و بانکها ،به جای تنبیه شدن، مورد لطف قرارگرفته اند و به آنها پاداش داده شده است. این کمکها و وامها از طریق مالیاتهایی که دولت از مردم گرفته است تأمین شده است و در حقیقت دولت مرکزی با خالی کردن جیب مردم به یاری خطاکاران و بحران آفرینان رفته است. معترضان جنبش وال استریت ادعا می کنند که بانکداران و سرمایه داران با نفوذ ،که 1 درصد مردم را تشکیل می دهند، قصد دارند که بار این بحران را بر دوش 99 درصد بقیه مردم بگذارند.

جرقه های اولیه

در روز 26 شهریور 90 مردم نیویورک به دعوت یک گروه کانادایی به نام ادباسترز به خیابان وال استریت سرازیر شدند و تصمیم گرفتند تا آن را در اشغال خود نگه دارند. خواسته اشغال کنندگان وال استریت رفع نابرابری های اقتصادی، اعتراض به بیکاری، مبارزه با فرهنگ سرمایه داری و اعتراض به نفوذ دلالان و سرمایه داران در تصمیمات دولت آمریکا بود. معترضان در پارکی در نزدیکی وال استریت چادر زدند و با شعار "وال استریت را تسخیر کنیم" سعی کردند تا جمع بیشتری از مردم را به سوی آرمانهای خود جلب کنند. اندک اندک جمع طرفداران اشغال وال استریت انبوه تر شد. چند هفته بعد اعضای اتحادیه های کارگری هم به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و صدها آمریکایی دیگر در شهرهای مختلف به نشانه حمایت از اشغال کنندگان وال استریت به خیابانها ریختند. از جمله شهرهایی که مردم آن به جنبش اشغال وال استریت پیوستند می توان شهرهای پورتلند، فیلادلفیا، بالتیمور، بوستون، شیکاگو، سان فرانسیکو، اوکلند و لوس آنجلس را نام برد.

بیشتر ارتباط معترضان به وسیله شبکه های اجتماعی اینترنتی مانند فیس بوک و توئیتر یا پیامک های تلفن همراه صورت می گرفت. همین مسئله سبب شد که این جنبش در عرض یک ماه جهانی شود و هزاران نفر از مردم اروپا در روز 23 مهرماه به خیابانها کشیده شوند. برگذارکنندگان تظاهرات جهانی روز 23 مهر هدف خود را از برگذاری این مراسم "آغاز تغییری جهانی" ذکر کرده اند.

کار به جایی کشید که میلیارد معروف آمریکایی ،جورج سوروس، هم به ابراز همدردی با تظاهرکنندگان پرداخت. سوروس می گوید که در جریان بحران 2008 دولت فدران به جای تزریق سرمایه به بانکها آنها را از شر دارایی های مشکل دارشان نجات داد و بانکها هم به جای توجه به مشکلات مردم به مدیران خود پاداشهای کلان چند میلیون دلاری داند. بعضی از اهالی سینما مانند مایکل مور، سوزان ساراندون، الیور استون و آلک بالدوین نیز از معترضان نیویورکی حمایت کردند.

پلیس؛این گروه خشن

جنبش وال استریت اساسا حرکتی ضد خشونت و مسالمت آمیز بود. اما درنهایت پلیس نیویورک ،به بهانه اعتراضهای اهالی محل و حفظ امنیت مردم، به مقابله با معترضان پرداخت. پارک زاکوتی، محل تجمع معترضان وال‌استریت، متعلق به یک شرکت خصوصی است که چندی پیش تصمیم گرفته بود این پارک را تمیز کند و از پلیس کمک خواسته بود تا معترضان را از پارک بیرون کند تا آنها بتوانند تمیزکاری‌شان را آغاز کنند. معترضان معتقد بودند که این امر بهانه‌ای است برای بیرون راندن آنها از محل تجمع‌شان. گفته‌های شهردار نیویورک مبنی بر امکان بازگشت آنها به پارک پس از تمیزکاری هم به خرج معترضان نرفت و درنتیجه در روز 22 مهر پلیس نیویورک تعداد 14 نفر از معترضان را بازداشت کرد. در همین روز 19 نفر در سیاتل و 20 نفر هم در دنور بازداشت شدند. یک هفته بعد دوباره بین معترضان و پلیس اوکلند درگیری بوجود آمد و در نهایت پلیس اوکلند با توسل به زور توانست این بندر را بازگشایی کند. در این درگیری ها نیز 4 تظاهر کننده مجروح شدند.

دو روز بعد تعداد 70 نفر از تظاهرکنندگان توسط پلیس نیویورک جلب شدند. در روز چهارم آبان پلیس اوکلند با پرتاب شیئی ،که احتمالا گاز اشک آور بوده است، به میان اردوگاه معترضین یک کهنه سرباز آمریکایی به نام اسکات اولسون را به شدت مجروح و روانه بیمارستان کرد.

با گذشت چند هفته از جنبش اشغال وال استریت گزارش هایی مبنی بر افزایش جرایم شهری در مناطق شهری که معترضان در آنجا متمرکز شده اند منتشر شد و شهرداری های برخی از شهرهای آمریکا با استناد به همین گزارش ها خواهان برچیده شدن اردوگاه های معترضین شدند. ساکنان مناطقی که معترضان در آنجا تجمع کرده بوند نیز شکایت داشتند و ادعا می کردند که حضور طولانی مدت معترضان در خیابان ها، منجر به آلودگی های بهداشتی، صوتی و اختلال در کسب و کار مغازه داران و تجار محلی شده است. شهرداری ها و پلیس ادعا می کنند که طی این مدت جنبش وال استریت صدها هزار دلار هزینه برای این نهاد های انتظامی و شهری در برداشته است.

با بالاگرفتن تنشها، پلیس نیویورک در ساعت های اولیه بامداد 24 آبان با حمله به پارک زوکاتی، چادرهای معترضان را جمع آوری کرد و پارک را به محاصره نیروهای خود درآورد. یک قاضی دادگاه عالی نیویورک با درخواست معترضان جنبش "اشغال وال استریت" برای ادامه حضور در یک پارک در منطقه تجاری منهتن مخالفت کرده است. در این حمله حدود ۲۰۰ نفر بازداشت شدند. شهردار نیویورک از حمله پلیس به پارک زوکاتی و برچیدن چادرهای معترضان دفاع کرد. پلیس نیویورک پیش از آغاز عملیات در اعلامیه ای گفته بود: "شهرداری معتقد است که ادامه اشغال پارک زوکوتی از لحاظ بهداشتی و خطر آتش سوزی مشکلاتی را ایجاد کرده است". سازمان دهندگان جنبش وال استریت هم در بیانیه ای اعلام کرده اند که حتی اگر بیرون کردن مردم از لحاظ فیزیکی ممکن باشد، نمی توانید جلوی آگاهی را بگیرید و اندیشه ای را که زمان تبلور آن فرارسیده از فکرها بیرون کنید.

کمیته شکست

در میانه تابستان اوباما برای حل مشکلات اقتصادی آمریکا به فکر ایجاد یک کمیته مشورتی افتاد. بدین منظور کمیته ویژه‌ای از سران دو حزب عمده آمریکا تشکیل شد تا راه حلی برای برون رفت آمریکا از معضلات اقتصادی بیابند. این کمیته دوازده عضو داشت که شش نفرشان از حزب جمهوری‌خواه و شش نفر دیگرشان از دموکرات‌ها بودند.

در حال حاضر دولت آمریکا بزرگترین بدهکار جهان و تمام تاریخ محسوب می شود. بدهی ملی این کشور به ۱۵ تریلیون دلار بالغ می شود. این بدهی سهمگین سبب شده تا اوباما به فکر چاره ای برای کاهش آن بیافتد. قرار بود تا کمیته ویژه برای کسری بودجه یک تریلیون و دویست میلیارد دلاری این کشور در طی یک دوره ده ساله چاره ای بیندیشد. راه حل جمهوری‌خواهان برای کاهش هزینه های دولتی کاستن از بعضی از بودجه‌های عمرانی، هزینه‌های حمایتی و بیمه‌های درمانی افراد مسن بود. اما دموکرات‌ها بیشتر در فکر افزایش مالیات ثروتمندان و بنگاه های اقتصادی بودند.

اما تلاشهای مشترک دو حزب در نهایت بی نتیجه ماند و کمیته مشترک در اواخر آبان ماه و در بیانیه‌ای اعلام کرد با تلاش‌هایی که اعضای هر دو حزب انجام داده‌اند، نتوانستند راهی میانه برای حل این بحران پیدا کنند. کشمکش دو حزب باعث سقوط شدید ارزش بازار سهام شد.

واکنش دیرهنگام

با کشیده شدن تظاهرات به پایتخت آمریکا باراک اوباما در نخستین اظهار نظر خود درباره جنبش اشغال وال استریت گفت:" تظاهرات مردم در شهرهای مختلف آمریکا به دلیل نارضایتی آنان از وضعیت اقتصادی است. " وی ریشه این تظاهرات خیابانی را بحران های اقتصادی و بیکاری مردم دانست. رییس جمهور آمریکا توپ را به زمین رقبای سیاسی خود انداخت:" جمهوریخواهان و بخش مالی می خواهند قوانین کنترل موسسات مالی را از بین ببرند و وضعیت را به حالت قبل برگردانند، روشی که موجب این همه مشکلات در کشور شده است. "

هری رید ،سناتور دموکرات، می گوید:" زمان آن فرارسیده است که میلیونرها و میلیونرها سهم منصفانه خود را برای کمک به رونق اقتصادی کشور بپردازند." اما نانسی پلوسی ، رهبر دموکراتهای کنگره، می گوید:" من از پیام معترضان به نظام حاکم ، چه بازار بورس باشد چه بازار سیاسی و چه بقیه نظام ها، مبنی بر اینکه تغییر می بایست رخ دهد، حمایت می کنم. ما نمی توانیم راهی را که مناسب زندگی آنها نیست، ادامه دهیم."

سیاستمداران فرصت طلبان و انتخابات آینده

یکی از اعضای این جنبش به نام مارک بری می گوید:" مسئله افرادی که حول این جنبش گرد آمده‌اند این است که اکثریت عظیمی از آنها احساس می‌کنند که این روند معمول کارآیی نداشته است. سیاستمداران واکنش درستی به خواسته‌های قشر زحمتکش نشان نمی‌دهند. هدف نهایی ما ایجاد یک سامان اقتصادی عادلانه است. ما برای این کار جامعه و جنبش مستقل خودمان را درست می‌کنیم. البته برخی از افراد این جنبش خواستار سرنگونی کامل سرمایه‌داری هستند."
بری سیاستمداران را مترصد سوء استفاده ازجنبش وال استریت می داند: "برخی از سیاستمدارن مهم مانند نانسی پلوسی آمدند و بر کار ما صحه گذاشتند و از ما پشتیبانی کردند. خب، هرچه به انتخابات سال 2012 نزدیکتر شویم خواهیم دید سیاستمداران بیشتری کوشش خواهند کرد از پیام حرکت ما به سود حزب خود استفاده کنند. در واقع از هم اکنون هم این کار شروع شده است. جمهوری‌ خواهان در تلویزیون مرتب می‌گویند معترضان درباره مسائل اقتصادی حق دارند، ولی آنها باید بدانند اوباما و حزب او مقصر است. دموکرات‌ ها هم می‌گویند بله آنها حق دارند از نابسامانی‌ های اقتصادی شکوه کنند، ولی دلیل اصلی آن جرج بوش و زمامداری هشت ساله او است. به این ترتیب یک اعتراض اصیل مردم از بلندگوهای احزاب با صدای خود آن‌ها پخش می‌شود."
سخنگوی معترضین آمریکایی ادامه  می دهد: "به نظر ما خیلی خوب است که این سیاستمداران صدای اعتراض ما را شنیده‌اند، ولی ما در عین حال می‌کوشیم خودمان را از آنها دور نگاه داریم و به آنها بگوییم که می‌دانیم احتمالا آنها کاری نخواهند کرد و این ما هستیم که باید به جنبش خود ادامه دهیم."

رضاکیانی موحد 

منتشر شده در اطلاعات هفتگی شماره ۳۵۰۱ بیست و هفتم دی ماه ۱۳۹۰

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد